رسانه تصویری تحلیلی بهمن، گروه سیاست - کیاوش کلهر: چند روزی میشود که گزارۀ «مصطفی تاجزاده، بازداشت شد» دهان به دهان میچرخد و از زمان بازداشت او تا به امروز، صفبندیهای رسانهای و اظهارنظرهای مختلفی، در تحسین یا تقبیح بازداشت تاجزاده منتشر شده است؛ اما نکتۀ مغفول در پرداختن به خبر این بازداشت، فهم نقش تاجزاده، در تعمیق و تشدید شکاف میان اصلاحطلبان، و سپس میان اصلاحطلبان و حاکمیت است.
رادیکالیسم تاجزاده
اگر میشد که انسداد سیاسی در یک جبهۀ را در کالبد جسم آفرید، بیشک صورت و شکلی شبیه به تاجزاد پیدا میکرد. رادیکالیسم عملی و گفتاری او همیشه یکی از مهمترین محلهای نزاع درون اصلاحطلبان بوده است. در رابطه با تاجزاده و رادیکالیسم او، میتوان چنین صورتبندیای را عرضه کرد که:
رادیکالیسم تاجزاده، همواره میان بخشی از بدنۀ نزدیک به کارگزاران اصلاحطلبان و جریان اتحاد ملت و مشارکت، محل اختلاف بوده است. میل کارگزاران به اعتمادسازی برای سهمیابی از بازی قدرت و نشان دادن نشانههای اعتماد به حاکمیت، آنان را از رادیکالیسم تاجزاده دور میکرد. از سوی دیگر، بدنۀ اتحاد ملت نیز همواره با حمایت از رادیکالیسم تاجزاده و ترغیب او به فشار بیشتر، درپی دست بالای چانهزنی با حاکمیت بود.
بهعبارت دیگر، تاجزاده را میتوان قربانی چانهزنی بدنۀ اتحاد ملت نیز دانست. به این معنا که اتحاد ملت، با بدل کردن تاجزاده به نماد گذار از خطوط قرمز، تلاش داشتند تا درعین اختلاف نظر با او بر سر میزان رادیکالیسم، بوسیلۀ تاجزاده، با حاکمیت بر سر قدرت چانهزنی کنند.
اختلاف با بدنه اصلاحات
دامنۀ این اختلاف حتی بعد از بازداشت تاجزاده نیز ادامه داشت. آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت، بعد از بازداشت تاجزاده، در یادداشت با عنوان «چه کسانی از بازداشت مصطفی تاج زاده خوشحال هستند؟»، با نقد صریح بدنۀ نزدیک به کارگزاران، گروه سوم راضیان از بازداشت تاجزاده را اصلاحطلبانی دانست که به قول او «همچنان باور دارند راه اصلاح شیوه حکمرانی در کشور تن دادن به اصلاحات خشونت پرهیز است.» عبارت خطرناکی که به خوبی موید این اختلاف ریشهای بر سر رادیکالیسم تاجزاده با بدنۀ آرامتر اصلاحطلبی، یعنی کارگزاران است.
مانع گفتگو
رادیکالیسم تاجزاده، یکی از مهمترین دلایل انسداد باب گفتوگو و همکاری میان حاکمیت و اصلاحطلبان نیز بوده است. پافشاری او بر مواضع غیراصولیِ مرزی، موجب شده است تا حاکمیت همیشه بیاعتماد به اصلاحطلبان، به اصلاحطلبان، بهچشم برهم زنندگان بازی نگاه کند. رادیکالیسم تاجزاده و دیگرانی مانند او در جبهۀ اصلاحات، یکی از بزرگترین موانع تعامل سازندۀ حاکمیت و اصلاحطلبان بوده است.
درراستای لزوم این فهم مشترک و اعتمادسازی میان اصلاحطلبان و حاکمیت، که تاجزاده را میتوان مانعی بزرگ بر سر آن دانست، میتوان به بازاندیشی مهم بخش جوانتری از اصلاحطلبان، مانند محمدرضا جلاییپور اشاره کرد که در گفتوگوی خود با حمزه غالبی، بهخوبی توانست این رادیکالیسم غیرسازنده و اعتمادسوز را صورتبندی کند.
او درآن گفتوگو، با وام گرفتن از میگدال، تصریح داشت که راهبرد تقویت صرف جامعه در برابر دولت، که اصلاحطلبان، بیش از بیست سال در پی آن بودند، چندان دقیق نبود. او انتقاد خود را درآن گفتوگو چنین صورتبندی میکند که «من می گویم اصلاحطلبان به جای اینکه تصور بکنند با فشار از پایین، طرف از بالا عقبنشینی میکند و چانهزنی اتفاق می افتد؛ در تجربه ایران و جوامع هم تراز اینگونه نبوده و باید به انباشت مطالعات تجربی به ویژه در سالهای اخیر توجه کنند.»
رادیکالیسم راهحل نیست
برخلاف جوِ فعلیِ «حمایتِ در رودربایستی» و «سکوت به مصلحت نزدیک»، نباید واکنشهای اخیر اصلاحطلبان را بهپای وحدت رویه و اتحاد عملی آنان نوشت. بازداشت تاجزاده، میتواند بخشی از تعمیق و تشدید آتی شکاف در جبهۀ اصلاحطلبی باشد و تا زمانی که اصلاحطلبان به یک تصمیم چارچوبمند برای همکاری با حاکمیت نرسند، حتماً «رادیکالیسم»، چه از زبان تاجزاده و چه از زبان هرکس دیگری، برای آنان انسداد خواهد آفرید.
نکتۀ پایانی و جمعبندی دستگیری تاجزاده را اما باید خارج از مسئلۀ اصلاحطلبان هم دید. ضمن درک مسائل و احکام قانونی، باید از نهاد ضابط و صادرکنندۀ حکم دستگیری پرسید که از دستور بازداشت تاجزاده چه هدفی دنبال میشد؟ اگر او مشغول اقدام علیه امنیت ملی بوده است که باید درخصوص اتهامش شفافسازی صورت گیرد؛ اما اگر تنها بهدلیل اظهارات چندسال اخیر، او بازداشت شده است، نباید از نهادهای امنیتی و قضائی خواست تا پیش از صدور و اجرای حکم، مختصری با ظرافت بیشتر به مسائل بنگرند؟
|انتهای پیام|